English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (829 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
draft quality U معیار کیفی برای خروجی چاپ شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sone U واحد کیفی صدا برای یک شنونده
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
utilitarianism U بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cascade connection U خروجی یکی ورودی برای دیگری است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
scitovsky double criterion U معیار دوگانه سیتووسکی معیار مضاعف سیتووسکی
units U که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
unit U که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود
symbolic i/o assignment U نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی
input/output U سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
print chart U فرمی که برای شرح قالب گزارش خروجی از یک چاپگربکار می رود
input/output U استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
record U رکوردحاوی داده جدیدکه برای خروجی رکورداصلی به کارمی رود
i/o U که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است
Emergeny exit . U پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
operators U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
operator U وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
pleasure seeking U کیفی
qualitative U کیفی
adc U وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
jetevator U فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
collector ring U منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
qualitative changes U تغییرات کیفی
qualitative restrictions U محدودیتهای کیفی
qualitative controls U نظارت کیفی
qualitative data U دادههای کیفی
qualitative objectives U اهداف کیفی
qualitative distribution U توزیع کیفی
qualitative analysis U تحلیل کیفی
qualitative analysis U تجزیه کیفی
qualitative statistics U امارهای کیفی
quality control U کنترل کیفی
input/output U سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
wordprocessing U استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و...
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
i/o U محل حافظه که توسط پورت ورودی / خروجی برای انتقال داده با CPU استفاده میشود
laptop computer U کامپیوتر دستی یا کیفی
input/output U پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
analogues U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
analogue U ی که سیگنال ورودی آنالوگ را به حالت خروجی دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
muffs U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffing U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muffed U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
muff U مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند
scratchpad U حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
check plot U یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
circuits U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
i/o U پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
circuit U مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
control total U جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
icos U System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
propagation delay U 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
non equivalence function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
NEQ U تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
near letter quality U خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
fallout U خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
tests U معیار
norm U معیار
norms U معیار
criterion U معیار
paragon U معیار
canonical U معیار
paragons U معیار
tested U معیار
rate of dosage U معیار
sample U معیار
test U معیار
sampled U معیار
received U معیار
touchstone U معیار
standard U معیار
gauges U معیار
gauged U معیار
standards U معیار
gauge U معیار
touchstones U معیار
yardstick U معیار
benchmarks U معیار
yardsticks U معیار
benchmark U معیار
dimensions U معیار
dimension U معیار
standard stimulus U محرک معیار
standards U یکسان معیار
standardization U معیار گیری
STDs U مخفف معیار
standard U یکسان معیار
g U نمونه معیار
STD U مخفف معیار
standard deviation U انحراف معیار
standard error U خطای معیار
standards of living U معیار زندگی
gray code U معیار GREY
standard of living U معیار زندگی
pareto criterion U معیار پاراتو
sigma U انحراف معیار
criterion of degeneracy U معیار تبهگنی
standard score U نمره معیار
sigma score U نمره معیار
gauged U مقیاس معیار
gauge U مقیاس معیار
system standard U معیار سیستم
gauges U مقیاس معیار
pleasure seeker U ادم خوش گدران یا عیاش ادم کیفی
sed U خطای معیار تفاوت
sigmagram U نگاره نمرات معیار
air quality criterion U معیار کیفیت هوا
criterion U معیار نشان قطعی
Greenwich Mean Time U معیار ساعت گرینویچ
standard error of estimate U خطای معیار براورد
sm U خطای معیار میانگین
standard error of mean U خطای معیار میانگین
standard error of difference U خطای معیار تفاوت
wire gauge U معیار ضخامت سیم
flip-flops U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped U قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
SE U خطای معیار اندازه گیری
standard error of measurement U خطای معیار اندازه گیری
sd U انحراف معیار گروه نمونه
standard progressive matrices test U ازمون ماتریسهای مدرج معیار
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
carats U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
substandard U زیر معیار یا مقیاس معمول یا قانونی
carat U معیار اندازه گیری کیفیت طلا
transvalue U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvaluate U سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard item U اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
negligence U اهمال تفریط معیار ان در CL رفتارو دقتی است که یک فرد بافهم و شعور عادی در امورخود معمول می دارد
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
outputs U خروجی
out put U خروجی
extrusion U خروجی
deferent U خروجی
output area U خروجی
output U خروجی
printout U خروجی
printouts U خروجی
exhausts U خروجی
exits U خروجی
egress U خروجی
outlet U خروجی
outlets U خروجی
throughput U خروجی
exit U خروجی
exhaust U خروجی
outflow U خروجی
outflows U خروجی
tatal output U خروجی کل
handler U خروجی
handlers U خروجی
spouts U لوله خروجی
light output U خروجی نور
voicing U خروجی صوت
peaks U بلندترین خروجی
peaking U بلندترین خروجی
peak U بلندترین خروجی
tip top U خروجی نوار
exhaust chamber U اطاقک خروجی
output U انرژی خروجی
lighting outlet U خروجی روشنایی
maximum output U خروجی حداکثر
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com